دین و مذهب میتوانند تأثیرات مهمی در دگرگونی زبانها، ایجاد کلمات و مفاهیم جدید، تعیین موقعیت اجتماعی یک زبان و برنامهریزی زبانی داشته باشند. زیرا از یک طرف زبان و دین هر دو در تعیین هویت اشخاص سهم دارند و از طرف دیگر، زبانها بر اساس ارتباط یا عدم ارتباط با یک مذهب خاص ممکن است جایگاهی اصلی یا حاشیهای در جامعه داشته باشند. مذهب نیز در ایجاد و گسترش نظامهای خطی و سایر مسائل مربوط به استانداردسازی زبان، انتخاب یک زبان خاص برای آیینهای مذهبی و نیز تدریس یک زبان خاص در مدارس تأثیرگذار است.
دین و مذهب میتوانند تأثیرات مهمی در دگرگونی زبانها، ایجاد کلمات و مفاهیم جدید، تعیین موقعیت اجتماعی یک زبان و برنامهریزی زبانی داشته باشند. زیرا از یک طرف زبان و دین هر دو در تعیین هویت اشخاص سهم دارند و از طرف دیگر، زبانها بر اساس ارتباط یا عدم ارتباط با یک مذهب خاص ممکن است جایگاهی اصلی یا حاشیهای در جامعه داشته باشند. مذهب نیز در ایجاد و گسترش نظامهای خطی و سایر مسائل مربوط به استانداردسازی زبان، انتخاب یک زبان خاص برای آیینهای مذهبی و نیز تدریس یک زبان خاص در مدارس تأثیرگذار است.
گسترش زبان و مذهب معمولاً همراه یکدیگر اتفاق میافتد. فعالیت دینی میتواند باعث پاسداری از یک زبان خاص و نابودی زبانهای مناطق و اقوامی شود که دین جدید را میپذیرند. اما نمونههایی نیز بودهاند که زبان و مذهب یکدیگر را همراهی نکردهاند. بعنوان مثال استعمار فرانسه در مراکش و الجزایر باعث گسترش زبان فرانسوی شد، اما مذهب استعمارگران در آنجا نفوذ پیدا نکرد. از سوی دیگر، استعمار اسپانیا باعث گسترش مذهب کاتولیک در فیلیپین شد، اما زبان اسپانیایی در این کشور چندان گسترش نیافت.
ماموستا ملا فهیم بهنام کارشناس آموزش دینی، دانشآموخته زبان وادبیات عربی و امام جمعه شهر سرو میگوید روحانیون کرد نمونه ای بارز از علما و دانشمندان بودهاندکه علاوه بر ارشاد ملت و قوم خود و تحصیل دروس مختلف، با همه سختی هایی که در امر تحصیل در پیش رو داشتند و دارند، همواره در جهت اعتلای فرهنگ کردی و نشر زبان و ادبیات کردی در تلاش وکوشش بوده اند. این روحانی برجسته دینی که معتقد است کسی به اندازه علمای دینی به فرهنگ و ادب کردی کمک نکرده است واین در حجره ها و مدارس علوم دینی همچنان ادامه دارد، در گفتگویی با خبرنگار ارومیه۲۴ به سوالاتی پیرامون ارتباط بین دین، مذهب و زبان و نیز نقش روحیانیون دینی در اعتلای زبان کردی پاسخ داده است.
ایدئولوژی مذهبی چه تاثیری بر زبان دارد؟
زبان بعنوان وسیله ارتباط بین ملل و اقوام و بشریت، همواره مورد توجه تفکرات دین مدارانه بوده است. قطعا ادیان هم همانند دیگر تفکرات برای اتصال با افراد جامعه نیازمند مقولاتی بوده اند که منشأ آنها از زبان آغاز شده است. بدین خاطر وقتی به نزول کتابهای آسمانی نگاه می کنیم، می بینیم آنچه خوراک زبان بوده است همان مکتوبه هایی بوده است که از طریق ادبیات آن زبان منتقل می شده است. در آغاز بعثت پیامبر اسلام (ص) آنچه از اهمیت زیادی بر خوردار بوده است و در واقع در بین مردم آن عصر رایج و مورد بحث و حتی افتخار آنان بوده است، همان مسابقه و منافسه بین شعرای آن زمان بود که توانسته بود هویت هر قوم و قبیله ای را در درون خود حفظ نماید. حتی کار به جایی رسیده بود که هر قبیله ای جهت حفظ شأن و منزلتش یک شاعر داشت تا در جنگها ومناسبتها نوعی تاریخ آفرینی نماید و در اوج این تفاخر به شعرا و جولان در بازار عکاظ آن زمان که شعرا جهت تفاخر قوم و قبیله خود بر یکدیگر به شعر سرایی روی آورده و ادبیات را وسیله ای جهت مانور و محل جولان خود قرار می دادند.
دین اسلام در جهت تفوق بر این فخر فروشی ها ظهور کرد و به ارائه کتاب به عنوان یک معجزه بر این علمداران شعر و ادبیات عربی برآمد که بعدها قرآن و احادیث پیامبر (ص) به عنوان اصیل ترین منبع علم، ادب و فرهنگ آن دوره و عصر حاضر معرفی گردید. این همان توجه به زبان و ادبیات از دیدگاه ایدئولوژی مذهبی است که تاثیر به سزایی نیز در ترویج فرهنگ، زبان و ادبیات از آن دوره تا بحال داشته است. همچنین تاثیر بسیاری نیز بعدها از سوی علمای اسلامی از هر قوم و نژادی بر زبانهای مختلف نیز داشت و از این طریق بود که اصیل ترین وسیله در جهت ترویج دین و معنویت قرار گرفت. بعد از گذشت قرنها از این واقعه، علمای دینی از این منابع در جهت ترویج زبان وادبیات قوم خود برآمدند و با ترجمه این منابع وگسترش این فعالیتها به اقوام و ملتهای اسلامی با آزادی کامل توانستند هم به ترویج دین بپردازند و هم از زبان و ادبیات قوم خود نیز حفاظت نمایند.
زبان چه نقشی در بیان رویکرد مذهبی (معنوی) دارد؟
بیان رویکرد مذهبی نیز همانند دیگر حوزه های شناخت هر قوم و ملتی نیازمند آداب و زبان آن قوم یا ملت است که در راستای آن جهت رسیدن به شناساندن ماهیت خود نیازمند به شناخت قواعد و ادبیات آن ملت است تا بتواند ایده های خود را منتقل نماید. در این زمینه در بین ملت کرد نه تنها به عنوان یک ابزار از آن استفاده می شود، بلکه دین توانسته در جهت توسعه این ادبیات نیز قدم بردارد. همچنین طرح و بیان رویکرد مذهبی و انتقال درست پیام آن نیازمند ادبیات ملت یا قوم هدف است، لذا در این زمینه در جهت تقویت آن ادبیات نیز قدم برداشته و آن را توسعه نیز میدهد.
تجربیات مذهبی و معنوی معمولاً تجربیات «واقعی» (مربوط به جهان فیزیکی) نیستند، نقش زبان بعنوان تنها رابط در تجسم و چارچوببندی میان این تجربیات و واقعیت، چیست؟
تجربیات دینی و مذهبی همیشه با واقعیتها منطبق بوده اند که بعدها با رشد مغز وقوه تعقل بشریت در جهت اثبات آن قدم برداشته است. همچنین می توان گفت همه این یافته ها علمی نیز هستند، هر چند گفته شود این تجربیات مربوط به جهان فیزیکی نیستند، اما این در واقع یک پندار است که می تواند احتمال صدق و کذب داشته باشد. صادق بودن آن به این دلیل است که در صورت آگاهی بیشتر از این تجربیات می توان به این نتیجه رسید که دین ( آسمانی) اگر مورد دستکاری و تحریف واقع نگردد، قطعا میتواند ثابت کند تمامی ایده های آن بر اساس موقعیتهای زمانی و مکانی مورد استفاده و تصدیق انسانهای منصف واقع گردد. اما کاذب بودن آن هم می تواند به عنوان یک نقد با دلایلش مورد بررسی و کنکاش قرار گیرد تا در جهت توضیح و توجیه آن پاسخ داده شود.
اما فارغ از همه اینها، نقش زبان بسیار اساسی و مورد توجه است. هر ایده و تفکری برای هر ملت و قومی پس از بررسی عقلانی وارد مرحله ترویج توسط زبان در جهت بیان و رساندن پیام به مخاطب میشود. در مجموع میتوان گفت ترویج ادبیات هر ملتی می تواند کمک شایانی به دیانت نیز نماید، همچنانکه در دیگر حوزه ها هم توانسته ابزاری مهم باشد.
چرا در اسلام نمی توان آیینهای مذهبی رابه زبانی غیر از عربی ادا کرد؟
البته همه آیین های مذهبی توقیفی نیستند. توقیفی به این معنی است که مشروعیت آنها منوط به بیان و اعلام شارع است و عبادت شمردن عملی که شارع آن را عبادت قرار نداده، تشریع و حرام است. مثلا خواندن فاتحه به عربی یک امر توقیفی است که کسی نمیتواند تغییرش دهد. دلیلش هم این است که خواندن فاتحه به زبان غیرعربی از قرآنی بودن آن خارج میشود. هدف این است همان آیات نازل شده در نماز قرائت شود. هر چند این قضیه به عنوان مثال از منظر امام ابو حنیفه رحمه الله به زبان دیگر نیز صحیح بوده است، اما این حکم کلی مسایل عبادی است که شارع مقدس که همان خداوند است چنین دستور داده است. اما بخش اعظم مسایل دینی (۹۵درصد) را می توان به زبان غیر عربی خواند و این دلیل نمیشود با چند مورد که تقریبا استثناء محسوب می شوند حکم بر کل داد که تمامی سنتها وآیین های مذهبی را نمیتوان به زبان غیر عربی خواند.
این استثنائات نیز دلیل بی احترامی و کم اهمیت جلوه دادن دیگر زبانها نیست. خداوند در قرآن، بحث شعب و قبائل را که ذکرنموده است از نشانه های توسعه و عظمت و قدرت خود بیان می کند یا در آیه ۲۲ سوره روم ((وَمِنْ آیَاتِهِ خَلْقُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافُ أَلْسِنَتِکُمْ وَأَلْوَانِکُمْ ۚ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَآیَاتٍ لِلْعَالِمِینَ)) “و یکی از آیات (قدرت) او خلقت آسمانها و زمین است و یکی دیگر از این نشانه ها اختلاف زبانها و رنگهای شما آدمیان، که در این امور نیز ادلهای (از صنع و حکمت حق) برای دانشمندان عالم آشکار است.”
اینها بیانگر اهمیت زبان و فرهنگ هر ملت و قومی در دین است. بنابر این با روشنگری می توان پی برد که زبان و ادبیات ملتها یک وسیله خداوندی در جهت ارتباط بشر با همدیگر و نشانهای از عظمت الهی است.
دین و معنویت، از جمله پدیدههای انسانی هستند که بیشترین وابستگی را به زبان دارند. ارتباط بین دین اسلام بصورت عام و اهل سنت بصورت خاص و زبان کردی را چگونه ارزیابی میکنید؟
باور کنید همچنانکه زبان وادبیات در جهت ترویج فرهنگ دینی از اهمیت بسیاری برخودار بوده است، همان اندازه دین نیز توانسته به ادبیات خدمت نماید، چه بطور عام و چه بطور خاص. در اهل سنت اگر شما به مکتب و حجره های قدیمی و تاریخ آن در سراسر سرزمینهای اهل سنت از بلوچ و ترکمن و فارس وکرد وعرب بنگیرید، خواهید دید بیشتر کسانی که در رشته های مختلف از ریاضی، شیمی، نجوم ،زهد، عرفان وشعر گرفته تا دیگر علوم، پیش قراولان ترویج این علوم اکثرا رجال دینی و مذهبی بودندهاند. البته در این مورد نمیشود به زبان مشخصی تکیه نمود، چون در ایران قرنهاست علما و دانشمندان توانسته اند در حوزه های علمی و دینی، بسیار به جامعه خود خدمت کنند و مهمتر از همه این است میتوان این مکتب و حجره های قدیمی را نوعی “آموزش و پرورش” نامید که توانستند درکنار هویت دینی خود نه تنها هویت ملی و قومی خود را حفظ نمایند، بلکه در جهت ترویج خواندن و نوشتن و زنده نگاه داشتن زبان و ادبیات ملت خود نیز از هیچ تلاشی دریغ نکردند. در این زمینه می توان از هر ملت و قومی در ایران نمونه هایی را ذکر کرد. مانند امام غزالی، امام بخاری، مسلم، سعدی، مولانا و …
بعنوان آخرین سؤال نقش روحانیون کرد در حفظ و صیانت از زبان و فرهنگ کردی را بیان کنید
روحانیون کرد از قدیم الایام نمونه ای بارز از علما و دانشندان بودهاند و همانند همه علما واندیشمندان دیگر ملتها علاوه بر ارشاد ملت و قوم خود و تحصیل دروس مختلف، با همه سختی هایی که در امر تحصیل در پیش رو داشتند و دارند، همواره در جهت اعتلای فرهنگ کردی (استفاده از لباس کردی) و نشر زبان و ادبیات کردی در تلاش وکوشش بوده اند. میتوان به جرأت گفت کسی به اندازه علمای دینی به فرهنگ و ادب کردی کمک نکرده است، هر عالمی از کردستان همیشه در کنار تحصیل دروس متداول عربی و غیره در جهت یادگیری و تدریس زبان کردی نیز تلاش نموده است.
اگر بخواهم در این زمینه به علمای کردستان که الگو و شاهدی صریح بر این ادعا هستند اشاره کنم، باید به نامهایی چون احمد خانی، ملای جزیری، فقی باتهیی، سعید نورسی، مولوی کرد، ماموستا قانع، ماموستا ملا عبدالکریم مدرس و دهها علمای دیگر اشاره کرد که علاوه بر تحصیلات دینی و حوزوی در جهت ترویج فرهنگ و ادب کردی تلاشهایی را به منصه ظهور رسانده اند که دهان هر منتقدی را که در جهت بیگانه اعلام نمودن علمای کردستان با ادب کردی را می بندد. لذا علمای کرد نمونه ای از ادب وهنر کردی هستند و نقششان بسیار برجسته است. فقط کسی در جهت اشاره به این خدمات به خود این زحمت را نداده است تا از زحمات این بزرگان تجلیلی به عمل بیاورد و آنان را دراین زمینه معرفی نماید. فی الحال نیز این داستان در حجره ها و مدارس علوم دینی همچنان ادامه دارد وحکایت این خدمات همچنان باقیست.
سپاسگزارم از فرصتی که در اختیار بنده قرار دادید.
گفتگو از: رسول گلهبان